صحبت از «اقتصاد خالقان محتوا» (Creator Economy) معمولاً با هیجان و به عنوان یک پدیده جدید مطرح میشود، اما واقعیت بیرحم این است که امروز، این مفهوم دقیقاً همان اقتصاد رسانه و اینترنت است. پلتفرمهایی مانند «تیکتاک»، «اینستاگرام» و «یوتیوب» میلیاردها دلار درآمد کسب میکنند و شرکتهایی را به وجود آوردهاند که در تاریخ بیسابقهاند. نفوذ آنها بر فرهنگ چنان عمیق است که حتی آینده سیاست نیز بیشتر شبیه حواشی اینفلوئنسرها به نظر میرسد تا سیاستگذاری واقعی.
اما تمام این پول و نفوذ بر پایهای عمیقاً ناپایدار بنا شده است. این پلتفرمها الگوریتمهای خود را بین خالقان محتوا و مخاطبانشان قرار میدهند، در حالی که تقریباً هیچ پولی به سازندگان پرداخت نمیکنند. نتیجه، ایجاد مسابقهای بیپایان برای «وایرال شدن» است تا شاید از طریق آن بتوان اسپانسر جذب کرد.
فروش اتم به جای بیت
در دنیای فناوری کمتر صنعتی وجود دارد که در آن فروش کالای فیزیکی (اتم) ارزشمندتر از کالای دیجیتال (بیت) باشد؛ اما این دقیقا اتفاقی است که در اقتصاد محتوا رخ داده است. در بیشتر بخشهای فناوری، پول و سود اصلی در فروش آثار دیجیتال (مثل نرمافزار، بازی یا محتوا) است، چون ساختن و کپی کردن آنها آسان است؛ اما صنعت محتوای اینترنتی برعکس شده و فروش کالاهای فیزیکی (مثل شکلات، لباس یا بطری آب) در آن پرمنفعتتر شده است. هر خالق محتوای بزرگی در نهایت به سمت فروش محصولات فیزیکی تغییر مسیر میدهد، زیرا این کار بسیار سودآورتر از دنبال کردن بازدید و قراردادهای تبلیغاتی است.
به عنوان مثال، «جیک پاول» (Jake Paul) و «لوگان پاول» (Logan Paul) اکنون عملا فروشندگان آب بطری هستند. اما مثال شوکهکنندهتر مربوط به «مستربیست» (MrBeast) است. اسناد مالی که اوایل امسال فاش شد، نشان میدهد که شاخه یوتیوب امپراتوری مستربیست سه سال متوالی در زیان بوده است؛ از جمله زیان سنگین ۱۱۰ میلیون دلاری در سال ۲۰۲۴.
ویترین پرزرقوبرق برای فروش شکلات
تمام آن ویدیوهای وایرال و پرهزینه، در واقع فقط یک ویترین بازاریابی برای کسبوکارهای واقعی مستربیست هستند: خط تولید شکلاتهایی که در فروشگاههای «والمارت» (Walmart) فروخته میشوند.
این اکوسیستم رسانهای است که ما اکنون در آن زندگی میکنیم؛ یک سیستم خرید فوقشارژ شده که از خشم و هیجان تغذیه میکند، بر فرهنگ مسلط است و در برابر هرگونه نظارت واقعی مقاومت میکند، زیرا هیچکس واقعاً مسئول آن نیست. در این میان، همیشه نسل دیگری از خالقان محتوا وجود دارد که آماده استثمار شدن هستند. این آیندهای نیست که در راه باشد؛ این واقعیتی است که همین حالا وجود دارد.