«سیندیا والوپلیل» (Sindhya Valloppillil)، موسس و مدیرعامل «اسکین دوسیه» (Skin Dossier)، در مقالهای تحلیلی در «فوربز» مینویسد که «لینکدین» از زمان خرید ۲۶.۲ میلیارد دلاریاش توسط «مایکروسافت» در سال ۲۰۱۶، هیچ «تکامل معناداری» نداشته است.
در عصری که ویدیو اینترنت را بازطراحی کرده، تولیدکنندگان محتوا نحوه یادگیری حرفهایها را متحول کردهاند و هوش مصنوعی مولد در حال بازآفرینی آینده کار است، لینکدین با بیش از یک میلیارد کاربر، همچنان شبیه محصولی است که یک دهه پیش استفاده میکردیم.
والوپلیل استدلال میکند که لینکدین قدرتمندترین مزیت خود را هدر داده است: اصالت. این پلتفرم تنها شبکه اجتماعی بزرگی است که در آن هویت اکثر مردم («نه ربات، نه اکانت جعلی، نه نام مستعار») قابل تأیید است. این شبکه به کارفرمایان، مهارتها و سوابق شغلی واقعی گره خورده و «پاکترین و قابل اعتمادترین گراف هویتی در اینترنت» را در اختیار دارد. با این حال، لینکدین هرگز لایه محصولی لازم برای آزادسازی این ارزش را نساخت و با اصالت، مانند یک ابزار امنیتی رفتار کرد، نه «موتور نوآوری».
انحصاری که همه به آن نیاز دارند، اما هیچکس دوستش ندارد
این تحلیلگر مشکل را در انحصار میداند. لینکدین با تسلط کامل بر گراف حرفهای، هرگز فشاری برای نوآوری احساس نکرد. متخصصان در آن ماندند چون «مجبور بودند، نه اینکه بخواهند».
در نتیجه، به «یک موتور هویتی عالی برای آینده، جفت شده با محصولی بهینهسازی شده برای سال ۲۰۱۶» تبدیل شد. در همین حال، فید لینکدین به سمت محتوای «شبه-اینفلوئنسری» منحرف شده است: داستانسراییها، بازنشر اخبار توسط هوش مصنوعی و پستهای طعمه کلیک. این وضعیت به اذعان خود فوربز، باعث ایجاد «اضطراب لینکدین» در میان کاربران شده است.
والوپلیل به یکی از بزرگترین شکستهای لینکدین اشاره میکند: هرج و مرج در «ایکس/توییتر». طی دو سال گذشته که ایکس به «سیرکی آشفته» از افراطگرایی سیاسی و رباتها تبدیل شد، متخصصان به دنبال فضایی امن برای گفتگوی معتبر بودند. «این باید لحظه لینکدین میبود.» اما لینکدین تکامل نیافت، ابزارهای گفتگو را معرفی نکرد و در نتیجه، تقریباً هیچکدام از این مهاجرت را به دست نیاورد. کاربران به «تردز» (Threads)، گروههای خصوصی «اسلک» (Slack) و «ردیت» (Reddit) گریختند.
نقطه کور ۱۳ میلیارد دلاری مایکروسافت در هوش مصنوعی
گیجکنندهترین بخش ماجرا، رویکرد مایکروسافت است. این شرکت ۱۳ میلیارد دلار در «OpenAI» سرمایهگذاری کرده و تقریباً تمام محصولات قدیمی خود (ویندوز، آفیس، گیتهاب) را برای عصر هوش مصنوعی بازسازی کرده است. لینکدین، «تنها استثنای» این انقلاب است.
به گفته والوپلیل، «لینکدین باید جعبه شنی مایکروسافت برای آینده کار میبود. در عوض، تنها محصول بزرگی است که انقلاب هوش مصنوعی آن را فراموش کرد.» (اگرچه لینکدین اخیراً یک ویژگی جستجوی افراد مبتنی بر هوش مصنوعی راهاندازی کرده، اما این تحلیل آن را «واکنشی» و ناکافی میداند).
شکست در اکوسیستم ویدیو و رسانه
لینکدین «از ویدیو پشتیبانی میکند»، اما «دنیایی که ویدیو در آن رشد کند» نساخته است. والوپلیل میگوید: «پست کردن ویدیو در لینکدین یک اقدام امیدوارانه است، نه توزیع.»
در حالی که «تیکتاک» آموزشهای کوتاه، «یوتیوب» آموزشهای عمیق، «ساباستک» (Substack) خبرنامههای تخصصی و «زوم» کلاسهای زنده را ساختند، لینکدین نظارهگر ماند. والوپلیل این را نه یک «ویژگی از دست رفته»، بلکه یک «عصر از دست رفته» مینامد.
سخنگوی لینکدین در پاسخ به این تحلیل، بر ماموریت شرکت برای «باز کردن فرصتهای اقتصادی»، «سرمایهگذاریهای قابل توجه در جستجوی شغل مبتنی بر هوش مصنوعی»، ابزارهای AI برای بهبود پروفایل و «اعتبار قابل اعتماد» به عنوان نقطه قوت پلتفرم تاکید کرده است.
با این حال، این تحلیلگر در پایان نتیجه میگیرد که این «خلا پلتفرم» یک فرصت میلیارد دلاری برای بنیانگذاران است. او معتقد است پلتفرم حرفهای بعدی، نه یک انبار رزومه، بلکه «یک سیستم عامل بومی هوش مصنوعی (AI-native) برای کار مدرن» خواهد بود؛ خلائی که لینکدین از پر کردن آن ناتوان به نظر میرسد.
