خرید از دل شبکههای اجتماعی دیگر یک ایدهی آیندهنگر نیست؛ در بسیاری از کشورها به بخشی جداییناپذیر از تجارت آنلاین تبدیل شده است. این همان مدلی است که با عنوان «سوشالکامرس» شناخته میشود؛ جایی که کاربر از همانجایی که میبیند، میتواند بخرد و پرداخت را هم درون همان پلتفرم انجام دهد. درحالیکه در ایران، کاربر برای خرید باید از شبکه اجتماعی خارج شود و مسیر را در چند مرحله ادامه دهد؛ تجربهای که هنوز پیوستگی مدل جهانی را ندارد.
بااینحال، نشانههای رشد این روند در ایران دیده میشود و صنعت زیبایی از نخستین بازارهاییست که بهسرعت با آن همراه شده، اما مسیر خرید در شبکههای اجتماعی هنوز کامل و یکپارچه نیست.
محمدجواد نیازی، متخصص در حوزه دیجیتال مارکتینگ، در گفتوگو با «خانومیبیزینس» میگوید کاربر ایرانی برای نهاییکردن خرید باید چندینبار از پلتفرم خارج شود؛ مسیری پیچیده که اغلب به ریزش منجر میشود.
به باور او، تا زمانیکه محتوا، محصول و مخاطب در یک مسیر واحد حرکت نکنند، حتی بهترین محتواها هم به فروش منتهی نخواهند شد.
سوشالکامرس در بازار زیبایی ایران دقیقاً از کجا شروع شد؟ چه زمانی شبکههای اجتماعی از ابزار آگاهی و تعامل، به بستر واقعی فروش تبدیل شدند؟
روند سوشالکامرس در صنعت زیبایی ایران از میکاپبلاگرها و میکرواینفلوئنسرها آغاز شد. آموزشهای میکاپ، نقد محصولات و تجربیات شخصی باعث ایجاد مخاطبانی وفادار شد جایی که اعتماد واقعی بین تولیدکننده محتوا و مخاطب شکل گرفت و در ادامه زمانی که برندهای حوزه زیبایی و پلتفرمهای فروش آنلاین تخصصی وارد همکاری سازمانیافته با این بلاگرها شدند، خرید از دل محتوا آغاز شد.
امکان خرید مستقیم و یا استفاده از لینک خرید، شبکه اجتماعی را از ابزار آگاهی تبدیل به کانال فروش کرد. عامل موفقیت اصلی، ترکیب سرعت، راحتی و احساس بود. کاربر میتوانست با چند کلیک، از درون محتوایی که به او الهام میداد، خرید کند. درواقع هر تصمیم، حاصل ترکیب منطق و احساس است، شبکههای اجتماعی بُعد احساسی را فعال میکنند و کافی است برندها با یک «فکت منطقی کوچک» (مثل تایید متخصص، یا ضمانت کیفیت) این احساس را به خرید تبدیل کنند. هرچه فرایند خرید با حداقل کلیک انجام شود اثربخشی بیشتر خواهد بود.
حرکت به سمت رویکرد omni channel در ایجاد تجربه یکپارچه برای مصرفکننده امری ضروری برای رقابت در دنیا تکونولوژیک آینده هست. در آینده، مرز میان «فروشگاه حضوری»، «فروشگاه آنلاین» و «شبکه اجتماعی» از بین میرود. میتوان گفت که آینده فروشگاههای آنلاین، زیست در شبکههای اجتماعی است؛ جایی که محتوا، تعامل و خرید سه ضلع اصلی این مبحث هستند.
تنوع محتوایی در شبکههای اجتماعی بیشترین نرخ تبدیل به خرید را دارد: تجربه واقعی کاربران، آموزش محصول یا محتوای تبلیغاتی؟
به نظر میرسد محتواهای تجربهٔ واقعی کاربران معمولاً بیشترین نرخ تبدیل را دارند؛ مخصوصاً زمانی که لحن صادقانه، صمیمی، نزدیک به مخاطب و به دور از اغراق تبلیغاتی باشد. محتوایی موفق است که در ثانیههای اول توجه را جلب کند، سپس احساس مخاطب را تحریک کند و بعد از آن با منطق ساده (مثلاً تأثیر محصول، مقایسه، تست واقعی) ذهن را قانع کند.
بنابراین زنجیرهی مؤثر محتوا به این شکل است: جلب توجه، تحریک احساس ، اقناع منطقی وتصمیم خرید. در همین راستا ویدیوهای کوتاه، ، نقدهای کاربری واقعی، ترکیب آموزش و معرفی محصول معمولاً بیشترین اثر را در این چرخه دارند.
در همکاری با اینفلوئنسرها، عامل اصلی موفقیت فروش چیست و چرا برخی همکاریها عملاً بیاثر میمانند؟ در این همکاری هدف اصلی اورنس است یا فروش؟
تعیین هدف کمپین پیش از شروع همکاری حیاتی است:
اگر هدف لانچ محصول جدید باشد، تمرکز باید بر آگاهی (Awareness) باشد.
اگر محصول جا افتاده باشد، هدف باید افزایش فروش و تبدیل بازدید به خرید (Conversion) باشد.
اما فراتر از هدف، سه عامل مهم برای رسیدن به موفقیت وجود دارد:
انتخاب درست اینفلوئنسر که پرسونای مخاطب او با محصول همخوان باشد.
تناسب میان محتوای تولیدی، جایگاه ذهنی محصول و سابقه محتوایی اینفلوئنسر.
تعادل میان حس و منطق در محتوا، اگر یکی از این دو از بین برود، محتوا تأثیرگذار نخواهد بود.
همکاریهایی که شکست میخورند غالباً مشکل هماهنگی بین این موارد دارند: مثلاً اینفلوئنسر با مخاطب غیرمرتبط، یا محتوایی بیش از حد تبلیغاتی که حس مصنوعی ایجاد میکند.
بزرگترین مانع برای تبدیل بازدیدکننده به خریدار در سوشالکامرس ایران چیست؟
در ایران یکی از موانع، نبود زیرساخت خرید یکپارچه در شبکههای اجتماعی است. در حال حاضر، تجربه خرید در سوشالمدیا ایران پراکنده است کاربران مجبورند از شبکه اجتماعی خارج شوند، به لینک دیگری بروند، اطلاعات را وارد کنند؛ همین مشکل باعث ریزش میشود.
مانع دیگر این است که برخی از برندها بدون دید سیستمی و بدون تحلیل دقیق، محتوایی تولید میکنند که تناسب کافی بین نوع محصول، پرسونای مخاطب، لحن محتوا، محیط صنعت و اقتضائات برند ندارد. محتوا، محصول و مخاطب به صورت جزیرهای عمل میکنند این افتراق و عدم همراستایی با ذهنیت مخاطب باعث میشود حتی بهترین محتواها به فروش منتهی نشوند.
اعتماد کاربران در شبکههای اجتماعی از چه طریقی ساخته میشود؛ چهرهی برند، اصالت محتوا یا خدمات پس از خرید؟
در ایران، اعتماد از پایین به بالا ساخته میشود، نه از بالا به پایین. در بازار ایران، سلبریتی شاید آگاهی بسازد، اما اعتماد و خرید را مردم میسازند. به جای تبلیغات بزرگ با چهرههای معروف، کاربران به تجربه و توصیه افراد همسان با خود اعتماد میکنند. اگر برند بتواند جامعهای از مشتریان وفادار بسازد، این افراد به مرور به سفیران واقعی برند تبدیل میشوند. اعتماد زمانی شکل میگیرد که برند نشان دهد «کیفیت محصول برای من مهم است و من برای تجربهی تو ارزش قائلم.»
در همین راستا بهترین روشها برای اعتمادآفرینی عبارتاند از:
توصیه افراد ثالث: وقتی یک کاربر واقعی محصول را معرفی و توصیه میکند، حس بیطرفی و اصالت در آن وجود دارد.
مشتریان وفادار به سفیر تبدیل شوند: اگر بتوانی جامعهای از کاربران وفادار بسازی، آنها به طور طبیعی برند را معرفی میکنند.
کیفیت واقعی محصول و خدمات پس از فروش: اگر محصول پاسخگو باشد و برند پیگیر تجربه مشتری باشد، اعتماد ایجاد میشود.
اصالت محتوا و حضور انسانی برند: نه محتوای صرفاً تبلیغاتی، بلکه محتوایی که لحن طبیعی و انسانی دارد و همچنین تعامل مستقیم برند با مخاطب نیز اثربخش است.