میلاد اصانلو میگوید به انقلاب صنعتی دوم و اتصال به برق اهمیت میدهیم اما هنوز ضرورت انقلاب صنعتی چهارم را درک نکردهایم.
«میلاد اصانلو»، معاون تجاری «زیتل»، میگوید توسعه کشور بدون توسعه اقتصاد دیجیتال ممکن نیست. او باور دارد برای اینکه از انقلاب صنعتی چهارم یا همان industy 4.0 جا نمانیم، نیاز است همانطور که به اتصال برق به ساختمانها اهمیت میدهیم، برای اتصال آنها به فیبر نوری نیز سختگیری کنیم. اصانلو تاکید کرد برای همراهی با موجهای این انقلاب صنعتی باید صنایع فعال در حوزه اقتصاد دیجیتال و غیردیجیتال و دولت هماهنگتر عمل کنند.
معاون تجاری زیتل میگوید نمایشگاههایی، مانند الکامپ، میتوانند نقش پررنگتری در برقراری ارتباط میان اقتصاد دیجیتال و صنایع غیردیجیتال، مانند نفت، مس و فولاد، ایفا کنند. در ادامه این مصاحبه را به نقل از سایت دیجیاتو میخوانید.
از مفهوم انقلاب صنعتی چهارم شروع کنیم. چرا باید به این مفهوم توجه کنیم؟
ابتدا مقداری به گذشته برگردیم. بشر از زمانی که تمدن را تشکیل داد تا زمانی که اولین انقلاب صنعتی شکل گرفت، مقداری پیشرفت کرد. پیشرفتهایی از قبیل تشکیل شهرها. پسازآن، اولین سازمانها بهواسطه انقلاب صنعتی اول شکل گرفتند؛ چون انقلاب صنعتی اول خروجیهایی، مانند ماشین بخار و راهآهن، داشت و این مسئله نیازمند ایجاد ساختارها و پستهای مدیریتی بود. اکنون بسیاری از محققین نقطه شروع ثروتمند شدن جمعیت دنیا را انقلاب صنعتی اول میدانند. کشورهایی که از این فرصت استفاده کردند، مانند بریتانیا، زودتر از بقیه ثروتمند شدند.
پس از این اتفاق، انقلاب صنعتی دوم نیز اتفاق افتاد. زمانی که برق ابداع شد، مسائل اقتصادی جدیدی حول محور الکتریسیته شکل گرفت. بسیاری از شرکتها توانستند از محصولات برقی بهرهمند شوند و کارخانهها رشد کردند. پس از این انقلاب، کشورهایی مانند آمریکا که به این مسئله توجه کردند، توانستند پیشرفت زیادی بکنند.
همین اتفاق درمورد انقلاب صنعتی سوم نیز رخ داد. بحث ریزپردازندهها و اینترنت مطرح شد و اقتصاد اینترنتی و پلتفرمهای اقتصادی به وجود آمدند. تأثیرات این انقلاب نیز بسیار آشکار و واضح است. کشورهایی که به آن توجه و از آن بهرهبرداری کردند، توانستند جایگاه خودشان را در حوزه ICT بهبود ببخشند.
اکنون در دوره انقلاب صنعتی چهارم هستیم. برخی مفاهیم انقلاب صنعتی چهارم هنوز بهدرستی درک نشدهاند و ما از دید مفاهیم انقلاب صنعتی سوم آن را بررسی میکنیم. انقلاب صنعتی سوم درمورد اقتصاد پلتفرمی و اقتصاد اینترنت صحبت میکرد اما انقلاب صنعتی چهارم برای صنعت ایجاد شده است. هدف آن بهرهبرداری از تکنولوژیهای جدید در بخشهای سنتیتر صنعت است. قرار است با استفاده از این تکنولوژیها صنایع سنتی را متحول کند و اتفاقات بزرگی را در این حوزه رقم بزند.
پایههای اصلی انقلاب صنعتی چهارم چیست؟
انقلاب صنعتی چهارم دو فضای اصلی دارد. یکی از این فضاها درمورد عموم جامعه است. طبق این بخش باید فضای دیجیتالی یا مدل زندگی دیجیتال فراگیر شود؛ یعنی همه آدمها قرار است به هم متصل شوند. در انقلاب صنعتی سوم، این اتفاق به این شکل نمیافتاد. مثلاً یکی از مظاهر اصلی آن اینترنت ۵G است که تفاوت آن را بهوضوح میتوان احساس کرد. در اینترنت ۵G، در هر یک کیلومترمربع حدود یکمیلیون دستگاه میتوانند متصل شوند، درحالیکه در فناوری ۴G این تعداد فقط حدود ۱۰ هزار دستگاه بود؛ پس میبینیم که این فضای عمومی زندگی را دیجیتالی میکند که باعث بهبود کیفیت زندگی افراد میشود و میتوانید بهسمت خانههای هوشمند بروید.
اما بخش بسیار مهمتری در انقلاب صنعتی چهارم وجود دارد که صنعت را متحول میکند. این بخش سه رکن دارد که عبارتاند از اتصال (Connectivity)، ابر (Cloud) و اینترنت اشیا (IoT). همه این مفاهیم وقتی وارد صنعت میشوند، معنا و ترجمه خاص خودشان را دارند.
ضرورت توجه صنعت به انقلاب صنعتی چهارم چیست؟
این تکنولوژیها صنایع بزرگی، مثل فولاد، پتروشیمی و نفت، را از نظر عملکرد و کارایی متحول میکنند. این تحول باعث صرفهجویی دلاری بسیار بالایی میشود و رشد بزرگی در درآمدزایی این شرکتها ایجاد میکند. اگر از این تغییرات عقب بمانیم، بخش صنعت ما نمیتواند با صنعت جهانی رقابت کند؛ یعنی اگر نتوانیم مفاهیم انقلاب صنعتی چهارم را با صنعت خود منطبق کنیم، صنعت ما مزیت رقابتی خود را نسبت به همتایان خارجی از دست خواهد داد و این کار را بسیار دشوار میکند؛ در نتیجه ضرورت این تغییرات بسیار واضح است.
آیا برای صنایع صنعتی یا غیردیجیتال هم این ضرورت واضح است؟
این صنایع باید درک کنند بدون پذیرش این تغییرات ممکن است نتوانند با رقبا در سطح جهانی رقابت کنند. برگزاری کارگاهها، آموزشها و مشاورههای تخصصی میتواند به آنها کمک کند مزایای عملی این تغییرات را ببینند.
علاوهبراین باید توجه کنیم در ایران نیز، مانند بسیاری از کشورها، نیاز به ایجاد پلی میان صنایع هایتک و صنایع سنتی وجود دارد. این اتصال میتواند از طریق پروژههای مشترک، انتقال دانش و فناوری و ایجاد انگیزههای مالی و حمایتی انجام شود. دولت و نهادهای اقتصادی میتوانند با ارائه تسهیلات مالی، معافیتهای مالیاتی و مشوقهای دیگر برای نوآوری و بهکارگیری تکنولوژیهای جدید در صنایع سنتی نقش مهمی در این فرایند داشته باشند.
ما که در حوزه اقتصاد دیجیتال کار میکنیم، باید بتوانیم دیالوگ مناسبی با صنعت غیردیجیتال برقرار کنیم، باید محتوای مناسبی تولید کنیم و بتوانیم ارتباط رسانهای خوبی با آنها برقرار کنیم. بخشی از این ارتباط میتواند در نمایشگاههای تخصصی ایجاد شود؛ مثلاً شرکتی که ابرِ خصوصی (Private Cloud) دارد، میتواند دموی آن را به بخشهای دیگر صنعت نشان بدهد و با فکتهای علمی و ذکر نمونههایی که در خارج کشور پیاده شده است، مدیران صنعت را با این مسائل آشنا کند.
علاوهبراین، قطعاً دولت هم باید حمایت کند و با تشکیل کارگروههای علمی، این دو بخش را به یکدیگر نزدیک کند. این یکی از وظایف نظامهای صنفی هم است. باید بتوانیم با یکدیگر گفتگو کنیم و بخش زیادی از این وظیفه برعهده من است که در حوزه اقتصاد دیجیتال فعالم، من باید بتوانم بخشهای دیگر جامعه را آماده محصول کنم. اگر ما این حوزهها را با هم آشتی بدهیم، بخش زیادی از مسائل کلان کشور را حل کردهایم.
براساس تجربه شخصی شما، آغوش صنایع چقدر برای پذیرش چنین مسائلی باز است؟
مگر همین الان صنایع ما storage ندارند؟ مگر برای دیتاسنتر هزینه نمیکنند؟ اگر این کار را نمیکردند که اصلاً ادامه پیدا نمیکرد. ما صنایعی مانند فولاد و نفت در کشور داریم که قدمت بالایی دارند. اگر این صنایع کار میکنند؛ یعنی از این مسائل استقبال کردهاند و به این درک رسیدهاند. مهم این است که من چطور میتوانم محصول خودم را وارد چرخه این اقتصاد بکنم.
الان در دوره الکامپ هستیم. به نظرتان نمایشگاههایی مثل الکامپ تا چه اندازه توانستهاند ارتباط بین این بخشها را برقرار کنند؟
نمیتوانیم بگوییم هیچ توفیقی نداشتهاند ولی به نظر من میتوانستند تأثیر بیشتری بگذارند. کاری که در الکامپ انجام میشود، کار مستمری است و جای تقدیر دارد. خیلی هم خوب است که نمایشگاه تخصصی اقتصاد دیجیتال داریم اما باید براساس مبانی بار دیگر همه این چیزها را بازیابی و بازتعریف کنیم و مشخص کنیم مخاطب ما در جریان برگزاری نمایشگاه چه کسانی هستند.
تمام افرادی که در حوزه اقتصاد دیجیتال و بخش ICT کار میکنند، تقریباً یکدیگر را میشناسند و با هم در ارتباطاند. مسئله این است که نمایشگاههای تخصصی باید براساس جذب مخاطب جدید و کسبوکارهای بزرگ فعال شوند.
با ایجاد تغییرات و حرکت بهسمت ارائه دموی محصول برای صنایع خاص، این نمایشگاهها میتوانند پل ارتباطی بسیار خوبی بین اقتصاد دیجیتال و اقتصاد غیردیجیتال باشند. الکامپ میتواند نقش بسیار بزرگتری ایفا کند و واقعاً پرچمدار این حوزه باشد. امیدوارم به این سمت حرکت کنیم. باتوجهبه توانمندی افراد در حال کار، به نظر من این امر شدنی است؛ فقط نیاز است فراخوان بزرگتری انجام شود.
لازم است افراد بیشتری درگیر کار شوند و دستاوردهای بزرگتری تعریف شود. باید بگوییم از این نمایشگاه چه میخواهیم؛ مثلاً تعریف کنیم بعد از برگزاری آن، ۵۰ درصد احتمال موفقیتمان در حوزهای خاص بیشتر شود.
مثلاً یکی از بزرگترین کارهایی که اقتصاد دیجیتال میتواند بکند، هوشمندسازی معادن است و بزرگترین معادن کشورمان معادن مس هستند. میتوانیم مدیران این صنعت را دعوت کنیم تا با این کاربردها آشنا شوند.
نقش دولت دقیقاً چیست؟ آیا باید پول خرج کند یا راهبرد تعیین کند؟
نقش دولت دقیقاً تعیین راهبرد، رگولاتوری و تسهیلکنندگی است. من اصلاً اعتقاد ندارم دولت باید پول خرج کند. نقش دولت این است که به کمک ارتباط با مجلس و سایر بخشها، توجه را به این سمت جلب کند. تعداد زیادی استارتاپ در ایران داریم که از نظر سطح دانش هم شاید خیلی عقب نباشند؛ در سطح منطقه، حتی جهان.
اینها به سرمایه احتیاج دارند. سرمایه کجاست؟
بخش بزرگی از سرمایه در بخش اقتصاد سنتی است که باید به گردش درآید. دولت باید با قوانین درست و رگولاتوری مناسب این دو بخش را به هم وصل کند؛ یعنی سر جای درست خود بنشیند و راهبری و رگولاتوری بکند. دراینصورت، میتوانیم مشکلات و معضلات کلان اجتماعی و نهفقط اقتصادی کشور را حل کنیم.
مثلاً یکی از مشکلات کشور مهاجرت نخبگان است. اگر استارتاپها حمایت شوند و به بخش سنتی اقتصاد متصل شوند و پول به آنها تزریق شود، نیروی کار جوان همینجا میماند، کار میکند، زندگی میکند و پولش را هم درمیآورد و پیشرفت میکند.
آیا تاکنون این صحبتها با دولت مطرح شده است؟
قطعاً این کار انجام شده ولی کافی نیست. دنیا با سرعت بسیار زیادی در حرکت است و ما باید بتوانیم خودمان را هماهنگ کنیم. باید گفتگوهای بیشتری داشته باشیم، ارتباطات بیشتری برقرار کنیم و کارگروههای بزرگتری تشکیل بدهیم.
ولی قبل از همه نیاز داریم در حوزه اقتصاد دیجیتال به پیوستگی برسیم. باید محصولاتمان را یک بار دیگر بررسی کنیم و ببینیم چه چیزهایی برای عرضه کنیم. بعد شروع کردیم به ارتباط با صنعت، میتوانیم با دولت هم ارتباط برقرار کنیم. این مثلثی است که باید به نقطهای از تعادل برسد. شاید الان جای خیلی مناسبی نباشیم ولی در جای خیلی نامناسبی هم نیستیم اما میتوانیم کارهای خیلی بیشتری بکنیم که همه از آن سود میبرند؛ یعنی اگر این کار بهدرستی انجام شود، هیچ پولی بهاشتباه سرمایهگذاری نمیشود. میتواند جلوی بسیاری از آسیبهای اجتماعی را بگیرد. همچنین در زندگی شهری شهروندان تأثیر میگذارد.
چرا مردم از روستاها به شهرها مهاجرت میکنند، درحالیکه در اکثر روستاها آب و برق و گاز وجود دارد؟ علتش این است که میخواهد کار کند. دیجیتالیکردن کل جامعه باعث میشود افراد بتوانند در همان جایی که هستند، کار کنند.
اکنون، برخی کارها غیرحضوری هستند اما این کافی نیست. اگر ارتباطات فیبر نوری فراهم شود و ساختار صنعت هم هوشمند شود، دیگر نیازی به این ازدحام در تهران نخواهد بود. افراد میتوانند از همان جایی که هستند، کارهایشان را انجام بدهند، حتی پروژههای بینالمللی بگیرند. این مسئله تأثیر زیادی در توزیع جمعیت خواهد داشت و باعث کاهش تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ میشود.
علت اصلی مهاجرت جمعیت همین مسائل است. مثلاً در صنعت پزشکی، باید سرمایهگذاری زیادی بکنیم تا مردم در جاهای مختلف به امکانات پزشکی دسترسی داشته باشند. اما اگر به گسترش ارتباطات کمک کنیم، بخش زیادی از این مسائل در فضای مجازی حل میشود. بسیاری از کارهایی که نیاز به مراجعه فیزیکی به پزشک عمومی ندارند، میتوانند بهصورت آنلاین انجام شوند.
اینجاست که نقش راهبری مناسب دولت خیلی پررنگ میشود. نمیشود فقط در یک حوزه پیشرفت کنیم؛ باید همه حوزهها با هم رشد کنند. اگر اتصال را رشد میدهیم، باید کلاد را هم توسعه بدهیم و هوش مصنوعی را هم پیش ببریم.
باید این رشد را در صنایع مختلف و با توزیع مناسب در شهرها مدیریت کنیم. مثلاً شهری مثل تهران قطعاً نیاز به ۵G دارد؛ چون جمعیت زیادی دارد اما شهرهای کوچکتر شاید بهدلیل نداشتن این ازدحام فعلاً نیاز به ۵G نداشته باشد ولی نیاز به فیبر نوری برای انتقال اطلاعات دارد. ما باید این مسائل را منظم و جامع در برنامه بزرگی ببینیم و آنها را مدیریت کنیم. با چنین برنامهای میتوانیم رشد متوازن و مناسبی در تمام کشور رقم بزنیم.
در کدام بخش زنجیره تأمین انقلاب صنعتی چهارم وضعیت بهتری داریم و در کدام بخشها عقب هستیم؟
در بخش اتصال (Connectivity) نسبت به بقیه بهتر عمل کردهایم. در دولت طرحهایی تصویب شده که فیبر نوری به شهرهای مختلف برسد و برخی پروژهها هم انجام شده است. واقعاً فیبر نوری به برخی شهرها هم رسیده است اما قطعاً کافی نیست. درمورد هوش مصنوعی کارهایی انجام شده است اما آنقدر جدی نبوده و نتایجش ملموس نیست.
در حوزه خدمات ابری نیز برخی کارها انجام شده اما کافی نیست. نکته اصلی جمعآوری و ایجاد راهحلهای درست است که در آن هنوز ضعف داریم. اینکه بتوانیم از ابزارها و امکانات موجود استفاده کنیم، محصولات مرتبط را توسعه بدهیم و راهحل جامع و مرتبطی پیدا کنیم، بسیار مهم است.
برای مثال، حتی در فیبر نوری هم شاهد موازیکاری هستیم. شهرداری یک فیبر نوری دارد و وزارتخانه فیبر خودش را دارد. اگر تجمیع و هدفمندی بیشتری اتفاق بیفتد، سرعت پیشرفت ما خیلی بیشتر خواهد شد.
فکر میکنید حداقل چند میلیون اتصال فیبر لازم داریم؟
به نظرم همه باید متصل شوند.
این انتظار رؤیایی نیست؟
نه واقعاً رؤیایی نیست. مگر الان که همه ساختمانها برق دارند، رؤیایی است؟ اگر ساختمانی به برق متصل نباشد، به آن پایان کار نمیدهند. همین نگاه باید در فیبر هم اجرا شود.
ما انقلاب صنعتی دوم، اتصال به برق، را جدی گرفتهایم؛ چون یخچال و تلویزیون و کولر میفروشیم ولی همین نگاه را به فیبر نوری نداریم. اگر همین جدیت را در industry 4.0 داشته باشیم، در این بخش هم جلو میرویم؛ اگر نهادهای مختلف در این مورد سختگیری کنند.
مطمئن باشید اگر این موارد یک جا جمع شوند، هیچ مهاجرت عجیبوغریبی در کشور اتفاق نمیافتد. اساساً هرم توزیع جمعیتی را درست کردهایم. باید بتوانیم این را بهجای مطالبهای عمومی و لازمه زندگی مطرح کنیم.
در مورد فیبر موارد دیگری وجود دارد که شاید به رگولاتور ربط نداشته باشد. مثلاً بهدلیل وضعیت کلی اقتصاد یا محدودیتهای اینترنتی شاید کاربر نخواهد برای آن هزینه کند.
محدودیتهای اینترنتی و تقاضا بحثهای دیگری هستند. اصلاً فرض کنید میخواهید شبکه اینترنت ملی داشته باشید؛ پیشازآن باید اتصال را برقرار کنید. اصلاً ما اینترنت را بدون اتصال نداریم. برای این اتفاق موانع خاصی وجود ندارد. در کشور کارهای سختتر از این انجام شده است. اجرای این پروژه سختتر از گازکشی نیست. مسئله مدل نگاهکردن است. ولی قبول دارم فقط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نقش ندارد و باید جریان بزرگتری برای اجرای آن وجود داشته باشد و صنفها و ساختارهای مختلف باید درگیر شوند. وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بودجه محدودی دارد. شرکتهایی نیز که در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کار میکنند، بودجه یا توان محدودی دارند. ولی اگر حداقل لایه ابتدایی آن به دست جای دیگری بیفتد، کار زودتر انجام میشود؛ مثلاً اگر در ساختمانی ۵۰ واحدی فیبر نوری وجود داشته باشد و آماده بهرهبرداری باشد، من میتوانم زودتر فیبر نوری را به شما ارائه بدهم. بعد شما میتوانید از VoIP استفاده کنید، میتوانید خانهتان را هوشمند کنید، میتوانید پکیجهای امنیتی در خانهتان داشته باشید یا پارکینگهای هوشمند پیاده کنید. همه اینها باعث صرفهجویی در هزینهها میشود.
ممکن است تعارض منافع نیز وجود داشته باشد. مثلاً شهرداری بهخصوص در مناطق شمالی شهر، مبالغ بالایی برای حفاری فیبر از اپراتورها تقاضا میکند.
اینجا همان جاهایی است که میگویم رگولاتور باید وارد شود. رگولاتور برای همین است که هرکسی هرکاری دلش خواست نکند اما برای همان مالهای بزرگ شمال شهر متری چند ۱۰ میلیون تومان هزینه شده است، واقعاً هزینه فیبرکشی در آن بسیار ناچیز است. فرض کنید عددی که مثلاً ۵ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری شده و هزینه فیبرش ۱۰ میلیارد تومان میشود.
اپراتور مشکلی ندارد چنین مبلغی هزینه کند؟
اگر اپراتور بداند قرار است از آن درآمد کسب کند، چه اشکالی دارد؟ بههرحال به منبع درآمد میرسد. اگر آنجا هزینه بیشتر است، درآمد هم قطعاً بیشتر است. این مسائل را خود اقتصاد حل میکند. اگر جایی قیمتها بالاست، دلیل دارد. جایی هم که قیمتها پایین است، دلیل دارد. نیاز نیست در این مسائل زیاد مداخله کنیم. این یکی از بزرگترین مشکلات در بحث تعرفهگذاری است. نیاز نیست زیاد مداخله کنید؛ این مسائل خودشان حل میشوند. باید کاری کنیم که این مسائل به فرهنگ و مطالبه عمومی تبدیل شود. فرض کنید کسی ساختمانی در شمال تهران خریده و چندین میلیارد تومان هزینه کرده اما شب نمیتواند در خانهاش یک فیلم تماشا کند. درمورد مالها هم عجیب است که هرچقدر بزرگتر میشوند، دسترسی به اینترنت برایشان سختتر میشود.
خیلی وقتها، مسئله پول نیست، بلکه کجسلیقگی است؛ مثلاً سازنده در همان ساختمان در این بیآبی تهران استخر درست کرده است. استخر چه فایدهای دارد؟ چند بار یک نفر در ساختمان از استخر استفاده میکند؟ بهجای ساختن استخر نمیتوانست کابلکشی فیبر نوری در ساختمان انجام بدهد؟ مسئله پول نیست، اولویتدهی، درک نیازها و فهم این است که این امکانات چقدر لازم و ضروریاند.
امیدوارم واقعاً این اتفاق بیفتد و این همگرایی کامل بین اکوسیستم اقتصاد دیجیتال، صنعت، دولت، مردم و افراد تأثیرگذار در حوزه اقتصادی در هر شکلی که هستند، ایجاد شود. برای جمله پایانی میخواهم خدمتتان عرض کنم که اقتصاد دیجیتال چیزی نیست که فقط برای من باشد، مواهب آن برای همه مردم است. وقتی چیزی نفعش برای همه مردم است، در آینده کشور اثرات کلان دارد و بر آینده فرزندانمان اثرگذار است، لازم است همه افراد برای آن تلاش کنند. سفره آنقدر بزرگ خواهد بود که هرکس تلاش کند، از آن بهرهمند خواهد شد. باید این زمین بازی درک شود و افراد به آن بپیوندند. بهواسطه پیشرفت این بخش، کشور هم توسعه پیدا میکند. اصلاً توسعه کشور بدون توسعه این بخش عملاً غیرممکن است.
منبع: دیجیاتو