سال گذشته میلاد منشیپور با ارسال گل از طرف پرسنل تپسی برای اسنپ، نسبت به رفتار اسنپ در ارائه پیشنهادات مالی چندین برابری به تیم کاری تپسی به نوعی اعتراض خود را نشان داد. این رفتار اسنپ البته هیچ گاه محدود به پرسنل تپسی نبوده و همواره شاهد این قبیل پیشهادات به اعضای شرکتهای فعال در اکوسیستم بودهایم. همتیمیهای ابر زس هم از این قاعده مستثنی نبودند و چنین پیشنهاداتی را از این مجموعه دریافت کردند و برخی از این عزیزان نیز از تیم جدا شدند و به این شرکت ها پیوستند، هر چند نیروهای مستعد و توانمند ابر XaaS به این پیشنهادات پاسخ منفی دادند و همچنان در حال پیشرفت در کنار تیم متعهد زس هستند. در حالی که «ابر زس» سال گذشته طی نامه رسمی درخواست کرده بود تا اسنپ از این رفتار دست بردارد، بار دیگر در این روزها شاهد چنین حرکتی هستیم که حرکتی ناخوشایند در اکوسیستم است.
غیراخلاقی و غیرحرفهای بودن. مسئله این نیست
شاید خیلی از دوستان در مورد این حرکت اسنپ آن را حرکتی غیراخلاقی یا غیرحرفهای بدانند اما در واقعیت دنیای حرفهای کسب و کار، هدهانتینگ امری پذیرفته شده است که نمیتوان آن را غیرحرفهای و غیراخلاقی دانست. کاری که بسیاری از شرکتهایی که پشتشان به سرمایهگذاران گرم است در جای جای دنیا انجام میدهند. هدهانتینگ یک روش شناخته شده است که ممکن است به زعم بسیاری از همکاران غیراخلاقی باشد اما از سوی دیگر هم نمیتوان پیشنهاد موقعیت شغلی خاص به یک فرد خاص را لزوماً غیراخلاقی دانست. این موضوع موافقان و مخالفان خود را دارد که البته در اینجا مسئله اصلی نیست بلکه مسئله اصلی نتایج زیانباری است که این نوع نگرش به بار می آورد.
مسئله چیست
مدیرعامل کافه بازار در جایی به طور ضمنی از این حرکت حمایت کرده بود چرا که این رویکرد را به نوعی حمایت از جامعه برنامه نویسان میدانست و اینکه حق انسان های نخبه این است که به جای دریافت حقوق مشابه در خارج از ایران در مملکت خود از این منافع بهرهمند شوند. ایشان با هوشمندی و با همراهکردن عزیزان برنامهنویس این حرکت خود را مشروع میداند در حالی که این رفتارها اصولا در دراز مدت تأثیر منفی و معکوس خود را میگذارند که از امروز میتوان نسبت به آن هوشیار بود.
واقعیت این است که برای توسعه توانمندیهای این نیروهای خبره زمان و سرمایهگذاری زیادی انجام شده است که این شرکت ها تمامی این سرمایه اندوخته شده در فرد را میربایند. این امر به نوعی میتواند قابل مقایسه با اصطلاح حق رشد در فوتبال باشد. چه بسیار بازیکنانی که پس از درخشیدن در یک باشگاه مورد توجه دیگر باشگاهها قرار میگیرند و زمانی که بازیکن مورد توجه باشگاه متمولی قرار میگیرد، بخشی از مبلغ قرارداد بازیکن به باشگاه میرسد. چرا که در نبود چنین سیستمی، اقتصاد باشگاه ضربه خورده و تبدیل به سوپرمارکتی برای دیگران میشود و در نهایت این باشگاه است که ورشکست میشود.
در مدل مشابه در اکوسیستم استارتاپی نیز با چنین موضوعی مواجهیم و هانتینگ یک همکار نه جذب یک نیروی مستعد است بلکه به نوعی جذب زمان و هزینههای سرمایهگذاری شده روی فرد هستند که بدون هیچ توجهی به این مطلب از کف سازمان میرود و این موضوع ضربهزننده به اقتصاد حاضرین اکوسیستم است.
نفس حمایت از برنامهنویسان بسیار ارزشمند است اما این پیشنهادات غیرمنصفانه در نهایت به چه چیزی منجر میشود:
۱: به هم ریختن تعادل بازار کار و اختلاف طبقاتی در میان برنامهنویسان
۲: ایجاد ناهماهنگی ذهنی بین توانمندیهای فردی هر شخص و حقوق دریافتی
۳: ضربه به آینده شغلی فرد پس از پایان همکاری
۴: تسریع مهاجرت (به جای جلوگیری از آن) پس از جدایی از شرکت با حقوق بالا
۶: ورشکستگی بسیاری دیگر از استارتاپها به دلیل نبود توازن در نظام حقوق و دستمزد
۷: از بین رفتن بسیاری از فرصتهای رشد اکوسیستم
این اکوسیستم نمیتواند تنها به چند بازیگر محدود شود
به نظر میرسد این ماجرا عمیقتر از مسئله هدهانتینگ است. اسنپ به پشتوانه سرمایهگذاران خود، به رقابت سنگینی در بازار پرداخته است و برخی از این رقبا از بازار حذف شدهاند و برخی در گود باقی ماندهاند. چیزی که در نهایت به جامعه کمک میکند وجود رقبای متعدد برای مشتریان و انتخاب آزاد آنها در رقابتی منصفانه است. به نظر میرسد در فضای کار نیز به این نوع رقابت نیاز داریم تا بتوانیم بهترین نتیجه را برای بازار کار نیز رقم بزنیم.
پیشنهادات
پیشنهاد اصلی ابر زس به عنوان یکی از قدیمیهای اکوسیستم استارتاپی و فناوری کشور، در چند مورد قابل ارائه است.
- تمرکز بیشتر این شرکتها بر مقوله مدیریت استعدادها و نظام ارتقای شغلی به جای هانتینگ
پیشنهاد میکنیم چنانچه این شرکتها از این رویه استفاده می کنند، بیشتر به موضوع بپردازند و اگر واقعا به فکر برنامه نویسان هستند و سرمایه لازم برای این حوزه را دارند با تربیت نیروهای جوان به رشد آنها کمک کنند و در راه خلق مسیر شغلی حرفهای آنها تلاش کنند.
- خرید خدمت یا همکاری مشترک به جای ضربه زدن از طریق خارج کردن افراد کلیدی شرکتها
اگر واقعا تیم اسنپ در حوزه زیرساخت مشکل دارد میتواند از خدمات ابر زس به عنوان یکی از برترین های زیرساخت ابری استفاده کند و با گرفتن خدمات از این مجموعه ضمن بهره گیری از کیفیت فرد مورد نظر، احتمالا با قیمت تمام شده کمتری سرویس بگیرد و البته با این روش در بالا رفتن دستمزد برنامه نویس که شعار این چنین مجموعه هایی است تأثیرگذار باشد.
- اصلاح قوانین کاری و جلوگیری از مواردی این چنینی
در حال حاضر قوانین کار در این مورد پیشنهاد شفافی ندارند. قاعدتا تیم های استارتاپی خود در قراردادهای موجود باید بندهایی را در این زمینه اضافه کنند که البته به دلیل کمبود قوانین متناسب در کشور در این حوزه حمایت خوبی از آن نخواهد شد. بنابراین پیشنهاد میشود قانون گذاران و افراد خبره در این حوزه راهکاری برای این موضوع بیابند. هر چند این ایده خام است اما اضافه شدن مفهومی مانند حق رشد میتواند مانع از تبعات اقتصادی برای دیگر استارتاپ ها باشد.
سخن آخر
در نهایت معتقدیم هر چند هدهانتینگ امری پذیرفته در دنیا است اما شرایط فعلی اکوسیستم کشور برای این امر آمادگی کافی را ندارد. این رفتارها عمدتا منجر به باقی ماندن تنها چند بازیگر در اکوسیستم استارتاپی کشور میشود که در نهایت دود آن به چشم خود آن شرکت ها و دیگر اعضای اکوسیستم میرود. صورتهای مالی مملو از زیان انباشته، تعدیل های ناگهانی همچون شرایط حادی که در انتهای سال گذشته برای برخی از شرکتها رخ داد و ضربهای که پرسنل این شرکت ها خوردند، ضعف سایر استارتاپ ها و مجموعهها، عدم خلق ثروت و جابجایی پول ارزش آفرین در اکوسیستم، تسریع مهاجرت افراد بعد از خروج از این شرکت ها به دلیل نبود پیشنهاد مناسب مالی متناسب با سطح زندگی این افراد، همگی از دغدغههایی است که باید به آن پرداخت شود.
همچنین در این فرصت از کلیه همکاران اکوسیستمی که به نوعی از این رفتارها نارضایتی دارند دعوت میکنیم تا واقعبینانه این موضوع را بپذیریم و راهکارهایی برای رفع مشکلات این چنینی بیابیم.